فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sync Or Synch

American: ˈsɪŋkɔːrˈsɪntʃ British: sɪŋkɔːˈsɪntʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    مخفف: synchronize و synchronization
    • - The sound track is not in sync with the actor's lips.
    • - نوار صدا با لب‌های بازیگر هم‌زمان نیست. (جور نیست)
    • - Production is out of sync with consumption.
    • - تولید با مصرف هماهنگی ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Collocations

  • in sync (or synch)

    1- هم‌زمان(با) 2- هم‌ساز، متوافق، هماهنگ(با)، جور

  • out of sync (or synch)

    1- ناهم‌زمان(با) 2- ناهم‌ساز، نامتوافق، ناهماهنگ، ناجور

ارجاع به لغت sync or synch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sync or synch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sync or synch

لغات نزدیک sync or synch

پیشنهاد بهبود معانی