فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sync Or Synch

American: ˈsɪŋkɔːrˈsɪntʃ British: sɪŋkɔːˈsɪntʃ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive abbreviation

synchronize و synchronization

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The sound track is not in sync with the actor's lips.

نوار صدا با لب‌های بازیگر هم‌زمان نیست. (جور نیست)

Production is out of sync with consumption.

تولید با مصرف هماهنگی ندارد.

پیشنهاد بهبود معانی

Collocations

in sync (or synch)

1- هم‌زمان(با) 2- هم‌ساز، متوافق، هماهنگ(با)، جور

out of sync (or synch)

1- ناهم‌زمان(با) 2- ناهم‌ساز، نامتوافق، ناهماهنگ، ناجور

ارجاع به لغت sync or synch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sync or synch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sync or synch

لغات نزدیک sync or synch

پیشنهاد بهبود معانی